حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله به عنوان یكی از شخصیتهای ممتاز جهان اسلام و عرب و با درخشش و نفوذ و تأثیرگذاری گستردهاش، به پدیدهای ویژه در منطقه تبدیل شده است. بسیاری بر این باورند كه این توفیق مرهون شخصیت خاص او به عنوان رهبر قویترین جنبش مقاومت علیه اسرائیل است؛ رهبری محبوب، مردمی، مقاوم، انقلابی و مورد احترام، رهبری كه تجربهی سیاسی قابل توجه و دیدگاه فراگیر و یكپارچهای دارد و خواستار قیام و وحدت و آزادی است. البته به همهی این مشخصات باید نقش برجستهی او در جنگ سیوسه روزه را نیز افزود. دبیركل حزبالله در این جنگ با تشخیص دقیق و بهنگام و با مدیریت صحیح بحران، بسیار فراتر از توقعات و پیشبینیهای معمول نسبت به خود ظاهر شد.
در این یادداشت به حضور رسانهای سیدحسن نصرالله در طول جنگ سیوسه روزه میپردازیم. او این نبرد رسانهای را با اعلام به اسارت گرفتن دو سرباز رژیم صهیونیستی در 12 جولای 2006 آغاز كرد و تا اعلام پیروزی الهی-تاریخی و راهبردی مقاومت در 15 آگوست 2006 و اعلام آتشبس آن را ادامه داد. سخنرانیها، مصاحبهها و پیامهای سید حسن نصرالله در این مقطع حساس، بیانگر مدیریت استثنایی مقاومت لبنان در برابر یكی از سختترین حملات و تجاوزهایی بود كه غاصبان صهیونیست در تاریخ سراسر جنگ و خونریزی خود انجام داده بودند. این مواضع نماد حقگویی، قدرت، پیروزی و پایداری بود و بسیاری از معادلات و معیارهای سیاسی و نظامی منطقه را در هم ریخت.
حضور رسانهای سید حسن نصرالله به عنوان رهبر مقاومت لبنان در آن شرایط خطیر، چند كاركرد داشت:
1. آشكارسازی عجز و ناتوانی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در ترور رهبر مقاومت:
رهبران رژیم صهیونیستی هیچگاه قصدشان برای ترور دبیركل حزبالله را پنهان نكردند. آنها جاسوسها و نیروهای ویژهای را نیز برای تحقق این هدف آموزش داده بودند؛ هدفی كه به یك عقدهی قدیمی و مزمن برای صهیونیستها تبدیل شده است. حضور رسانهای دبیركل حزبالله به طور جدی سیل تبلیغات و ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر برتری اطلاعاتی، امنیتی و نظامی آنان را به چالش كشید.
ناتوانی آنها در دستیابی به سید حسن، شكست مفتضحی را بر ارتش شكستخوردهی اسرائیل تحمیل كرد. این ناتوانی در شرایطی آشكارتر شد كه صهیونیستها تنها صِرف احتمال حضور دبیركل حزبالله در مركز فرهنگی ضاحیه در جنوب بیروت، بیش از 23 تُن بمب و موشك را با هواپیماها و كشتیهای جنگی خود در این منطقه فروریختند تا بتواند رهبری مقاومت را نابود كنند.
2. روشنگری دربارهی ماهیت حقیقی این جنگ در راستای طرح خاورمیانهی جدید آمریكاییها و رد بهانههای مبتذلی همچون آزاد نكردن دو اسیر صهیونیستی توسط حزبالله:
اسرائیل به بهانهی آزادی دو اسیر خود با 40 هزار سرباز و با حمایت مستقیم آمریكا و با بهكارگیری انواع سلاحهای پیشرفته به لبنان هجوم آورد. در این وضعیت، آگاهیبخشی نسبت به جایگاه این درگیریهای خونین در طرح خاورمیانهی جدید برای افكار عمومی اهمیتی فوقالعاده داشت. این روشنگری به حضوری قوی و بیانی ساده و صادق و منطقی نیاز داشت تا مؤثر واقع شود و از تحقق نقشههای پلید استكبار برای به اسارت كشیدن نهضتهای اسلامی و جنبشهای آزادیبخش جلوگیری كند.
3. تأثیر فراوان بر افزایش روحیه و انگیزهی رزمندگان مقاومت:
در این حضور رسانهای، «ابوهادی»1 با دمیدن روحیهی حماسی و صبر و تحمل كمك كرد كه این جوانان حزبالله در میدان نبرد حماسهای بیافرینند كه سید حسن آن را چیزی بالاتر از معجزه و اسطورههای تاریخی نامید.
4. اثرگذاری فراگیر بر روحیهی مردم طرفدار مقاومت:
خانوادههای شهری و روستایی لبنانی كه فرزندانشان را روانهی جنگ كرده بودند، به همراه میلیونها نفر از مردم دنیا كه حوادث لبنان را دنبال میكردند و با برپایی تظاهرات و جمعآوری كمكهای انساندوستانه به ندای سید حسن لبیك میگفتند، همگی منتظر بودند تا او را در صفحهی تلویزیون ببینند تا امید و نیرو بگیرند و مژدهی پیروزی را از او بشنوند: «چه بگویم به شما؟ آیا كلمهای هست كه بتواند مقداری از شجاعتها و مقاومت شما را وصف كند؟ فقط به شما بگویم كه من و برادرانم به فدای شما و فدای اشكها و زخمها و ایستادگی شما.»
سلام بر ملت لبنان،
سلام بر حزب الله پيروز
و سلام بر رهبر دلاور و مومن عربی
سيد حسن نصرالله.
«بخشی از پیام ولیامر مسلمین در جنگ 33 روزه»
نظرات شما عزیزان: